تسبیح

 

چه آفت هایی خانواده دین داران را تهدید می کند؟

اشاره

خدا بیامرزدش! یکی از عالمان قدیمی شهرمان می گفت:« مثل آدم مومن مثل کاسه چینی است به اندک ضربه ای می شکند و با اندک لکه ای کثیفی خودش را نشان می دهد.» اجمال این جمله و تفسیر آن بماند اما ما با همین ذهنیت به سراغ این مصاحبه آمدیم. همه مصاحبه شوندگان هم از همین خانواده بودند، با این دلیل که بهترین منتقد هر کس خود اوست به شرطی که منصف باشد.

عمل نکردن به دستورات الهی در عین دین داری

کلی منتظر می شویم تا جمع بر شمار استخاره کنندگان تمام شوند تا سوالمان را از استاد قاضی بپرسیم. ایشان در پاسخ می گویند:

« بسیارند کسانی که به راحتی پشت سر خانواده دیگری حرف می زنند در حالی که این ها دروغ، بدگویی و غیبت دارد و همه این ها حرام است. آقای متدین به منزل آمده، دیده که آبگوشت سوخته است شروغ به فریاد می کند. این درست نیست. اصلا این خانم وظیفه نداشت برای شما آبگوشت درست کند، حالا شده، چه بسا اگر خودش هم می پخت ممکن بود بسوزد، انسان است و این غفلت ها طبیعی است. آدم دین دار اوقاتش تلخ نمی شود. اگر می خواهی میهمان دعوت کنی و همسرت مایل نیست، نباید دعوت کنی و یا... که البته رعایت این مسائل باید از دو طرف باشد. اگر به آدابی که شرع مقدس فرموده دقیق عمل کنیم و مفید باشیم هیچ مشکلی پیش نمی آید. زن متدین است، اما احترام شوهرش را ندارد در حالی که پیغمبر فرمود: اگر سجده بر غیر خدا جایز بود می گفتم که بر شوهر سجده کنید، اما او مثل حمالی که باید برای او کار ند به همسرش نگاه می کند...».

 


 

بدبینی

این مطلب از روی نشریه خانه خوبان نوشته شده.

مجید رباط جزی (کارشناس ارشد تاریخ) بدبینی را عامل مهم تزلزل خانواده می داند و می گوید: اگر چه در نگاه اول نباید چنین مشکلی در خانواده مذهبی فرصت بروز پیدا کند ولی غیرت افراطی آقایان با خانم ها موجب می شود تا نسبت به یکدیگر بدبین شده و رفتارهایی از خود نشان دهند که موجب جدایی و تزلزل خانواده گردد.

غیرت که به عنوان عامل مهم حفظ خانواده مانع بی بند و باری و بی حجابی است در صورت افراط می تواند خود به فروپاشی خانواده بینجامد. برای اجتناب از بروز این مشکل، زن و شوهر بایداز رفتارهایی که موجب بدبینی و سوءظن در خانواده می شود، دوری کنند و از سوی دیگر با رعایت اعتدال آستانه تحمل خود را بالا ببرند.

 

عدم تطابق ارزش ها

می توان عدم تطابق ارزش ها بین محیط خانه و جامعه را از عوامل تهدید کنند خانواده دین دار دانست. برای مثال صفاتی چون صداقت و یکرنگی در محیط خانواده جایگاه ویژه ای دارد ولی این صفات در جامعه حتی اگر در شعار ارزش به حساب بیاید در عمل جایگاه چندانی ندارد این می تواند معضلی برای یک جوان با عضوی از اعضای یک خانواده مذهبی باشد که بنا بر آموزش ها و توصیه های والدین و عمل به دستورات دینی عمل به این صفات برایش به صورت امری اجتناب ناپذیر گشته ولی نمی تواند آن ها را با محیط بیرون تطابق دهد. از دیگر مشکلات می توان به تغییر سلایق و گوناگونی آن ها اشاره کرد که در جامعه امروزی به سمت رواج بی دینی پیش می رود. این را شهره شیخ حسنی که کارشناس ترجمه زبان انگلیسی است، می گوید.

 

خوش خیالی افراطی

آقای م.ع (نویسنده) می گوید: یکی از آفات پنهانی و زیان باری که متأسفانه خانواده های مذهبی از آن غافلند ، حریم امن و امانی است که آنان در اطراف باورها و رفتارهای خانواده پندار نادرست که امکان ندارد زن و فرزند من دچار مشکلی شوند که ویژه خانواده های غیرمذهبی است، از مرزبانی دینی خانواده خود غافل شده اند. این خوش خیالی افراطی آسیب های فراوانی به آنان زده است.

برخلاف تصور رایج، این خانواده ها بیشتر در سیل تهاجم فرهنگی قرار دارند. شاهد آشکار این قضیه آمار بسیار بالای برخی ناهنجاری ها در شهرهای مذهبی است. گویا دست های بیگانه به طور ویژه ای روی این خانواده ها سرمایه گذاری کرده است.

محمد صادق شجاعی (کارشناس ارشد روان شناسی) ضمن تأکید بر این عامل می گوید برخی دین داران بیش از این که به تربیت و پرورش خویش بپردازند، به تربیت و تأدیب دیگران می اندیشند. این غفلت از خود و این غرور کاذب، سبب ساز آسیب های زیادی شده. امروزه آثار زیان بار برخی رسانه ها، رایانه و دیگر عوامل مخرب در خانواده ها کاملا آشکار است.

 

غرور دینداری و غفلت

خانم سیده عذرا موسوی (کارشناس کشاورزی) غرور دینداری را بزرگ ترین آفت می داند و در این باره توضیح می دهد:« تصور مذهبی بودن مانند حجابی جلوی دید آن ها را می گیرد و به عیوب و زشتی های خود توجه نمی کنند. مثلا اگر جوانی را ببینند که لباس نامناسب پوشیده است و یا حجاب درستی ندارد، با افسوس سر تکان داده و متأثر می شوند. در صورتی که غافلند خودشان گرفتار گناهان بزرگتری چون غیبت، تهمت و ... هستند و در جهت اصلاح آن اقدام نمی کنند.»

این غفلت تا به آن جا پیش می رود که به خود و خانواده خود بیش از حد اعتماد می کنند و هرگونه نقد و انتقادی را از خود و خانواده خود بر نمی تابند و متاسفانه وقتی به خود می آیند که کار از کار گذشته و خانواده دین دار از شاهراه اصلی اخلاق و فرهنگ اسلامی دور شده و به راحتی قابل اصلاح نیست.

اگر چه میتوان غلفت را از اسباب جدا شدن افکار، عقاید و رفتار فرزندان از شاخصه های مهم خانواده دین داران دانست ولی همیشه عامل اصلی نیست. در این باره می شود از عواملی چون تظاهر به دین داری و عدم توجه به همه ابعاد یک زندگی دینی نیز اشاره کرد.

آقای سید علی اسدی (طلبه) با بیان مطلب بالا این چنین ادامه می دهد: بسیار اتفاق افتاده با زن و شوهری که هر دو متدین هستند و اکنون کارشان به طلاق کشیده شده است صحبت می کنم می بینم زندگی خود را چیزی جدای از اعتقادات و باورهای دینی خود می دانند. میگوید حاج آقا زندگی امام علی (ع) را قربانش بروم درست، ولی این زندگی من است و من این انتظار را از همسرم دارم. مثل این که زندگی خود را بر پایه منیات و رذائل اخلاقی و ... بنا کرده اند، در حالی که دین دار واقعی کسی است که داشته های مذهبی خود را در حیطه عمل نشان دهد. وقتی در زیارت جامعه کبیره از ائمه می خواهی که حتی رای و نظر و فکرمان هم تابع آنان باشد چگونه زندگی خود را از آنان جدا می دانیم.

 

برداشت نادرست از دین

آقای ع.ن (طلبه و نویسنده) مهم ترین آفت را فهم نادرست از آموزه های دینی، عدم توجه به همه ابعاد فرهنگ اسلامی و مهجور ماندن احکام اجتماعی و سیاسی اسلام در میان خانواده های دین داران می داند. او در این باره مثال هایی هم می زند: اگر نماز شب ما باعث شود کسی را از خواب بیدار کنیم، بی شک اجری نبرده ایم. اگر زنی پیوسته درفکر دعا و نیایش و روضه باشد ولی از خودآرایی و آراستگی در برابر شوهر غفلت کند از نماز و عبادت هایش بهره ای نبرده است.

من مرد متدینی را می شناسم که شاید در طول سال یک بار هم نماز جماعتش ترک نمی شود ولی چند سال است که به خانه خواهر فقیرش نرفته است. او اضافه می کند: توجه به الگوهای بزرگی مثل امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) ،شهید مطهری و بسیاری دیگر از بزرگان می تواند راه گشای زندگی ما باشد.

یکی دیگر از مصاحبه شوندگان در این باره می گوید: افرادی را می بینیم که به احکام فردی بسیار اهمیت می دهند، سر وقت نماز می خوانند. قرآن و دعا که چه عرض کنم، اما به راحتی از حقوق همسر و فرزندان خود می گذرند، این جریان به افراط و تفریط های بسیاری کشیده می شود و تا به آن جا ادامه می یابد که فرد خود را دیندار مطلق می داند و معتقد است همه باید مثل او فکر و عمل کنند و ...

 

سطحی نگری

دین ظاهر و باطنی دارد و تربیت درست دینی، باطن را نشانه می رود. باطن که شکوفا شد ظاهر خود را هم اصلاح می کند. همان مثل معروف خودمان که از کوزه همان برون تراود که در اوست. اما گاهی ظاهر، چندان ایرادی ندارد اما باطن درست نشده است، از این رو کسانی که رفتارهای دینی را می پسندند ممکن است به همین مقدار راضی شوند بی آن که این رفتارها ریشه در باطن داشته باشند.

آقای محمد حسین شیخ شماعی (طلبه و گرافیست) پس از بیان این مقدمه ادامه می دهد: شاید بتوان از این حالت سطحی نگری تعبیر کرد. خصوصا در فضای امروز جامعه که خانواده ها نگران انحراف فرزندان هستند و با اندک تغییر در رفتارهای آنان، نگرانی ها بروز می کند. متاسفانه والدین و متولیان امور تربیتی بیش تر این دغدغه را دارند که رفتار مربیان را اصلاح کنند و آنان را از انجام کارهای خلاف عرف و سنت و شرع بپرهیزانند و از آن چه درون آنان را به دست گرفته غافل می مانند وهمین می شود که با عوض شدن فضاها رفتارها نیز عوض می شود و آن گونه می شود که نباید. اگر خانواده ای بتواند از این سطحی نگری در امان بماند و خود را تربیتی ریشه ای در راهی که می پسندد قرار دهد، از باقی آفات در امان خواهد ماند.

اما درباره این که ظاهر دین مقدم است یا باطن آن و خانواده ها می بایست به کدام یک اهمیت بیشتری دهند ،آقای روح الله حبیبیان (طلبه) می گوید: «یکی از مهم ترین آفت هایی که خانواده های مذهبی را تهدید می کند دو نگاه افراطی و تفریطی در خصوص تظاهر به دین داری است. بسیاری از خانواده های مذهبی در خصوص تقید به ظواهر و اقتضاءات ظاهری تا مدتی نگاهی خشک و متعصبانه دارند و حتی سخت گیری هایی در باره اعمال می کنند که معمولا گاهی از حقیقت معارف و تکالیف دینی فاصله گرفته مرزهای مهم تر و اساسی تر دینی زیر پا گذاشته می شود. همین خانواده ها در برابر عصیان و رویگردانی فرزندان، پس از مدتی نوعی گرایش به حقیقت و به اصطلاح گوهر دین می یابند و توجه به ظواهر و لوازم ظاهری پای بندی دینی را به شدت کم ارزش و کم اهمیت قلمداد می کنند و در برابر مخالفت با آن، واکنش جدی نشان نمی دهند. در حالی که رویکرد درست نگاه جامعی است بین ظاهر و باطن دین و لغزش نادرست به یک طرف، انحرافی است آشکار.»

 

دوگانگی هویت

سید محمد مهدی موسوی(روزنامه نگار):« مهم ترین چالش فراروی بخش عمده ای از خانواده های مذهبی، بروز نوعی دوگانگی هویتی و رفتاری در میان آن هاست. بدین معنی که به دلیل برجستگی و شهرت خاص این خانواده ها به وصف تدین در منظر عامه مردم، آن ها باید الگو باشند و همواره در مسیر درست قدم بردارند حال آن که ممکن است در برخی از اعضای این خانواده ها از والدین گرفته تا فرزندان نهادینه شدن ارزش های مذهبی و تعالیم دینی به خوبی محقق نشده باشد و این مشکل در آینده خود را در دوگانگی رفتاری فی المثل در بروز برخی از گناهان پنهانی نشان دهد. از این رو آن ها در ظاهر یک رفتار و در باطن رفتار دیگری خواهند داشت.

البته نمی خواهم بگویم که آن ها لزوما مصداق شعر معروف « زاهدان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند...» هستند اما باید پذیرفت که این دوگانگی در کنار تضادهای ناشی از دنیای سنت و دنیای مدرنیته خود منجر به مشکلات و چالش های عدیده ای می شود».

 

کمبود نشاط

تحرک و نشاط لازمه هر زندگی سالم است. چه بسا خانواده هایی که در ظاهر استوار و پابرجاست ولی موریانه های یأس و ناامیدی به جان ریشه و تنه آن افتاده اند. با این که شاهد توصیه های گسترده دینی بسیاری در راه شادی و نشاط و تحرک خانواده هستیم. متاسفانه برخی از خانواده های دینی توجهی به این مسایل ندارند. خانم نجمه السادات موسوی( کارسناس ارشد فقه و اصول) با اشاره به این عامل فهرستی از آفات خانواده دینی را این گونه بیان می کند:

عدم فهم درست دین، اکتفا به شرعیات و عدم توجه به اخلاقیات 

کمبود نشاط، محدودیت و محرومیت 

افراط و تفریط 

تعصب های بی جای دینی 

وسواس 

 

سخت گیری

محمد هادی فرزانه (طلبه) مهم ترین عامل را سخت گیری های زیاد و بدون منطق والدین برای انجام مسایل شرعی می داند. او معتقد است این سخت گیری ها حکم فنر فشرده ای را دارد که بالاخره روزی رها خواهد شد و به فرد و اجتماع ضربه خواهد بود.

دیده شده برخی از دختران خانواده های مذهبی بعد از ورود به دانشگاه و دور شدن از حیطه نظارت خانواده به راحتی چادر را از سر برداشته ومانتویی شده اند. برخی دیگر نیز بعد از ازدواج و به دست آوردن آزادی نسبی به بسیاری از اعتقادات پای بند نبوده اند. بنده این را اثر همان افراط و تفریط می دانم.

 

گزارش را با گل چینی از سخنان آقای دکتر نمازی به پایان می بریم:« در یونان، اطلاق خانواده فقط بر مردان بوده است و زنان هیچ رابطه خویشی خانوادگی با جامعه آن زمان نداشتند. اصلا زن، دختر، خواهر، عمه و خاله جزء خانواده محسوب نمی شدند. مثلا خواهر یا برادر نسبتی نداشت و از هم ارث نمی بردند. زن به طور مطلق در یونان یک موجود طفیلی بوده است. اسلام با تغییر این وضعیت خانواده را ترکیبی از زن و مرد قرار داد. برای زن احترام خاصی قاتل شد. خانم ها از دو ویژگی مهم که منشأ حقوق مجزا از مردان می شوند، برخوردار شدند؛ یکی این که خانم ها امتیاز کشتزاری دارند، یعنی فقط در وجود نازنین این گوهر دردانه خلقت است که نسل باقی می ماند و زندگی رشد پیدا میکند. عامل دوم احساس، لطافت و زیبایی است؛ بنابر این خانواده مذهبی یک خانواده متشکل از مرد، زن و فرزند اعم از دختر و پسر ،خواهر و برادر است. اگر بخواهیم بررسی کنیم که واقعا مهم ترین و اساسی ترین آفت یک خانواده چیست باید برگردیم ببینیم اسلام چه حقوقی را برای هر یک از این افراد قرار داده است. نیم نگاهی به احادیث و روایات و قوانین اسلامی ما را به این نتیجه می رساند که هر یک از اعضای خانواده نسبت به دیگری حقوق و وظایفی دارند و اینحقوق فقط در بعد مسائل اقتصادی نیست. حقوق اخلاقی، حقوق اجتماعی ، حقوق روانی و حقوق عاطفی از آن حقوق است که هر کدام ابعادی دارد و حتی در سنین مختلف متفاوت است.

آفت هرچیزی ضد آن است مثلا آفت اعتقاد شک و تردید است آفت یقین دودلی است آفت ایمان که عبارت است از اطمینان کامل به خداوند متعال، اطمینان کردن و تردید است. بنابراین باید ببینیم کدام یک از این حقوقی که اسلام برای خانواده قرار داده است بیشتر رعایت نمی شود. مثلا در جامعه ایران به حقوق عاطفی و اخلاقی خانم ها ستم می شود در حالی که می دانیم زن نسبت به همسر دو وظیفه بیشتر ندارد. یکی حق کامیابی برای مرد و دوم حق نگهداری اموال شوهر. بنابراین زن نسبت به شستن ،پختن، حضانت فرزندان، شیردادن بچه و... وظیفه ای ندارد ولی در بسیاری از موارد این مسائل بر زن تحمیل می شود. به نظر می رسد که اگر بخواهیم یک خانواده دور از آفت داشته باشیم باید سعی بکنیم احکام خدا و حقوق هر یک از افراد را رعایت کنیم.

 


 






برچسب ها : خبیـر  ,