مهدی کرد فیروز جایی
طنز گونه ای از هنر است که در تلویزیون و سینما طرفداران فراوانی دارد؛ به طوری که پرفروش ترین فیلم هی تاریخ سینمای ایران متعلق به فیلم های طنز است. همچنین تلویزیون نیز پرمخطب ترین برنامه هایش طنز است. طنز علاوه بر ویژگی های ساختاری اش که مخاطب پذیر است، به لحاظ موضوعی، تماتیک و محتوایی نیز دارای اهمیت است. هنرمندانی که هنر و ادبیات را ابزار بیان دغدغه های گفتمانی قرار می دهند نیز از این عنصر غافل نبوده و از آن استفاده هایی بس تأثیرگذار می کنند. در حوزه برنامه های طنز، چه به لحاظ ساختاری و چه به لحاظ محتوایی باید طنز فاخر و آموزنده را برای دیدن برگزید؛ چرا که علت غایی در استفاده از هنر و ادبیات، علاوه بر نگاه زیبایی شناسانه و سرگرمی برای مخاطب، مدنظر قرار دادن آموزه های اخلاقی و دینی نیز می باشد. البته منظور این نیست که اثر در بیان تم و پیام دچار مستقیم گویی شده باشد که در این صورت مخاطب آن را پس زده و نسبت به آن واکنش منفی نشان خواهد داد و در نتیجه عملکرد معکوس خواهد داشت. پیام طنز برای جامعه، قبل از آنکه ایجابی باشد، سلبی است؛ چرا که طنز به نوع خاصی از ادبی، هنری و سینمایی اطلاق می شود که اشتباهات یا جنبه های نامطلوب رفتار بشری، فساد های اجتماعی سیاسی را به شیوه ای خنده دار به چالش می کشد.
موش در کیف
طنز درست و فاخرف زمانی شکل می گیرد که خالق اثر با مهارت و خلاقیت هنرمندانه، بتواند موقعیت هنری طنز را مخصوصا در آثار نمایشی، خلق کند. طنز موقعیت نیز زاییده وضعیت متضادی است که شخصیت در آن وضعیت قرار می گیرد، مثلا شخصی قانون گریز برای جلب رضایت مدیر مربوطه می خواهد کیفی را به او هدیه (رشوه)بدهد ، ولی خبر ندارد که شخصی دیگر دور از چشم او موش یا ماری را داخل کیف گذاشته است. این یک موقعیت طنز است. حتی اگر هیچ گونه دیالوگی رد و بدل نشود ، مخاطب با دیدن صرف تصویر، لبخند می زند. اما طنزنمایی هایی که به خاطر فقدان خلاقیت هنری کاگردان یا فیلم نامه نویس، فاقد موقعیت طنز هستندف ناگزیر نویسنده و کارگردان باید برای خنداندن مخاطب از دیالوگ به اصطلاح طنز استفاده کنند که اولا دیالوگ اگر طنز باشد ( بر فرض پذیرش آن هم با تسامح) نوع نازل طنز بوده و ثانیا در بیشتر مواقع، اساسا دیالوگ های خنده دار از تعریف و طنز خارج بوده و در زمره هجو و هزل هستند.
هزل
از ویژگی های هزل و هجو، صریح و واضح سخن گفتن است که اساسا با هنر تضادی جدی دارد؛ چرا که ویژگی هنر بیان غیر مستقیم و در لفافه سخن گفتن است که طنز مخصوصا طنز موقعیت نیز چنین است. بیان در هزل و هجو، قبیح و زشت گونه است، ولی در طنز با متانت است. هجو فقط به ناهنجاری ها میخندد، ولی طنز بدان ها کینه می ورزد و می خواهد آن را از میان بردارد. پیام موقعیت طنز به مخاطب اعتراض به آن بوده و مخاطب با دیدن آن، زشتی اش را درک می کند، ولی در هزل و هجو چون اعتراض و تنفری در کار نیست و فقط خندیدن مقصود است، تکرار آن در امور واقعی و رئال هم برایش جالب است، از دیدنش نمی رنجد؛ چرا که باز هم می خندد و لذتی کاذب می برد، ولی مخاطب طنز وقتی معادل خارجی موقعیت نمایشی طنز را می بیند، برایش جالب نیست و از آن نفرت دارد؛ چرا که قبلا اعتراض نسبت به آن را در موقعیتی هنری درک نموده و پیامش را دریافت کرده است.
طنزنماهایی که می بینیم
چه بسیار برنامه هایی با نام طنز متأسفانه از تلویزیون پخش می شوند که نه تنها حاوی اعتراض به ناهنجاری ها نیستند، بلکه خلق ناهنجاری می کنند و بدآموزی هایی را به همراه خواهند داشت که تأثیری بس منفی بر مخاطب خواهد گذاشت. نه تنها خبری از موقعیت های خلاقانه طنز نمایشی در آنها نیست، بلکه همراه با دیالوگ های سخیفی نیز هستند. از این دست از طنز نماها می شود به برنامه ای که از شبکه آی فیلم دیده می شد اشاره کرد. یکی از آنها روایت زن و مرد پا به سن گذاشته ای بود که هر کدام دارای خانواده بوده و بچه هایشان (دختر و پسر) بزرگند. برخی ازدواج کرده و برخی نیز دم بختند. آنها بعد از ازدوا به همراه خانواده شان در یک خانه زندگی میکردند. حال در این حالت که دو خانواده که هرکدام دختر و پسر دم بخت داشته و با هم زیر یک سقف به سر می برند، نوعی ترویج اباحه گرایی و عادی سازی برای این گونه زندگی های مختلط در جامعه نیست؟ نتیجه اش از بین بردن وقاحت رابطه راحت و بی دردسر بین محرم و نامحرم نیست؟
این برنامه از جمله برنامه هایی است که مخاطب باید به زور به دیالوگ های سخیف و بدآموزش بخندد، نه به خاطر موقعیتی که برای شخصیت ها بوجود می آید. دیالوگ هایی که در آن نه احترام به بزرگتر لحاظ می شود و نه محدودیت های شرعی که باید بین محرم و نامحرم وجود داشته باشد، مثلا زن با مرد نامحرم درباره شلوارش حرف می زند! و این دست دیالوگ ها در برنامه های به اصطلاح طنز تلویزیون کم شنیده نمی شوند. همچنین رواج دوره ای برخی اصطلاحات و جمله های مهمل و بعضا سخیف، حاصل برخی طنزهاست که بر سر زبان ها می افتد و تکه کلام کودکان و نوجوانان و حتی بزرگترها می شود. طبیعی است وقتی پسر یا دختری جوان و دم بخت به همراه مادرش زیر سقفی می رود که قرار است محل دائمی زندگی اش باشد، می خواهد در آن مکان راحت بوده و هرگونه که خود می پسندد، زندگی کند و کمتر قید و بندها را می پذیرد. در این صورت، حضور فردی نامحرم و مجرد زیر همین سقف که طبیعتا او هم برای خود چنین می طلبد چه پیامدی دارد؟ هرچند در جهان فیلمی که کارگردان اثر خلق کرده است، ما هیچ وقت این دو پسر و دختر نامحرم را تنها در منزل نمی بینیم، اما طبیعی است که با نمایش این نوع فیلم ها، این همزیستی رنگ عرفیت بوده و زیر یک سقف زندگی می کنند، هر چند هرکدام به همراه پدر یا مادرشان باشند، در طول زندگی شان با هم تنها در منزل قرار گیرند؟ آیا محتمل امری نیست که مهم و قابل توجه باشد؟
برچسب ها : ویژه نامه ,