علی سیف اللهی
اعتماد به خدا
شیخی خاطره سفر حج خود را چنین نقل کرده است:« خواستم به حج بروم. چون به بادیه رسیدم، رسنی و دلوی داشتم. تشنه شدم. چاهی دیدم، کره آهویی از آن چاه آب می خورد. چون به سر چاه رفتم، آب پایین رفت. گفتم: خدایا! ارزش من از این آهو کمتر است؟ چون این بگفتم، آوایی شنیدم که در گوشم گفت: ای مرد! این آهو دلو و رسنی نداشت، اعتماد او به ما بود. تو با دلو خود آب کش». (تذکرة الاولیاء عطار)
روزی پادشاهی کمانی به دست داشت. تیری به جانب گنجشکی انداخت و تیر به خطا رفت. پادشاه منفعل شد. یکی از ندمای او حاضر بود. گفت:« آفرین ای خلیفه روزگار!» پادشاه گفت:« چون تیر به خطا رفت، چه جای تحسین است؟» آن مرد جواب داد:« من چنان دریافتم که از آنجا که کمال مرحمت توست، نسبت به خلق خدای، بر گنجشک نیز رحم آوردی و عمدا خطا کردی تا آسیبی به وی نرسد.» پادشاه را این تفسیر خوشش آمد و پنجاه هزار درم بر او انعام فرمود. (لطایف، علی صفی)
دزد دین
روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیزهای گرانبها بود و آیة الکرسی هم پیوست آن بود. او بسته را به صاحبش باز گرداند. علت را سؤال کردند، گفت:« به عقیده صاحب مال، این آیه مال او را از دستبرد دزد نگاه می دارد. من دزد مال هستم نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم، در عقیده صاحبان آن خللی راجع به دین روی می داد و آن وقت من دزد دین هم بودم.» (کشف الاسرار خواجه عبدالله انصاری)
سهم من
پیامبر(ص) فرمودند: هیچ چیزی برای شیطان سخت تر از قرائت قرآن از روی آن نیست. امام صادق(ع) فرمودند: کسی که قرآن را از رو بخواند، چشمش تقویت خواهد شد و اگر چه پدر و مادرش کافر باشند، عذاب آنها کمتر می شود. امام باقر (ع) نقل می نمایند که رسول خدا (ص) فرمودند: کسی که در شب، ده آیه بخواند، از غافلین نوشته نمی شود و کسی که پنجاه آیه بخواند، از ذاکران نوشته می شود و کسی که صد آیه بخواند، از نمازگزاران نوشته می شود و کسی که دویست آیه بخواند، از خاشعان نوشته می شود و کسی که سیصد آیه بخواند، از رستگاران محسوب می گردد و کسی که پانصد آیه بخواند، از کوشش کنندگان است و کسی که هزار آیه بخواند، یک قنطار برای او نوشته می شود که هر قنطاری پانصد هزار مثقال طلاست و هر مثقال بیست و چهار قیراط است و کوچک ترین قیراط به اندازه کوه احد و بزرگ ترین آن به اندازه وسعت ما بین زمین و آسمان است. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)
انسان و مال
از رسول خدا(ص) نقل کنند که فرمود: مردمان چهار قسمند: بخشنده، جوانمرد، بخیل، فرومایه. بخشنده آن است که بخورد و بخوراند. جوانمرد آن است که نخورد و بخوراند. بخیل آن است که بخورد و نخوراند و فرومایه آن است که نه بخورد و نه بخوراند. (عالمی دیگر بباید ساخت)
اخلاص و ریا
حکیمی را پرسیدند که فرق اخلاص و ریا چیست؟ جواب داد: هرچه برای حق کنی، اخلاص است و هرچه برای خلق، ریاست.
برچسب ها : داستان خوبان ,